Mohajem

نظام مالی تو پوست شرخر سرمایه داری جنون مصرف عقده ی طبقاتی فروش توهم بیرون خونه سگ دو تو خونه زجه ست یکی

روز و شبت می گذره با خیالش چرا قلابت نگرفت ماهیا بهش انگار نمی دونی جز خودت و خدا تشنه ت شه کسی نمی ره آب

تو شهر کجروها راه راستو می رم بهم می گم معلولی چون دشواره بین اینا که برق هدر می دن بیشتر از علی کریمی بمونی

.شاید ندیده باشی بتای بلند شکسته بشه به دست کسی با یه سخن خشن بهم می گن چرا رپکن شدی چون زخم زبون از تیغ

خیال کن تو بهار چه حالی می شی یا اون روزا که هوا گرمه تا تاریکی خش خش برگا تو هوای پائیزی یا لذت لحظه که تو

از سمت من تسلیت چون قراره پاره شین عین جیگر زلیخا پاک کنا نمی کنن تصحیحم مث خودکارم متنا رو خط می رن

بازی پرثمره داری روم شک اگه داغی رو قلمه جاش رو قوس کمرت بازه خب پرونده ملق بازیتون تقله و بوی لنت میاد

اصلا نگرانی نیست چون دارم اونقدری شعر بدون هیچ تاریخ مصرفی که منقضی شه دستت به گوشت نمی رسه بگی بو بد می ده

قاسم اینجاست عیدی میخ تابوته به ضمیرت بهم بگو مفلوک کش مث خودم کسی ندیده پرهیزه از هر چی سلیطه پلیده ترکیب

بگو انقد از حروم دور بودی که حلالت یادت نره بگو هنو سر به راهی یا مسیر داده راه به تله به الکی خوش بودن

ببینیش جلوه معقول تو جلد محبوب و چهره مطلوب موجه ولی طبق معمول فنت عیون با سر درون نیست شکل همگون می شه

.نااهلا به صرف ساطور و سینی اهالی انجیر در طور سینین هرچی وصله ی ناجورو چیدیم متحول می شی باهامون بشینی

ژست تانک میام مثل زاکانی خود پاندورام که با سند می ده آگاهی طوری باز که دیگه جوجه ها دیگه وجود نکنن برن بالا

هم نسل هات جلو رفتن تو موندی عقب مثل پیرزن ها می دی رو همه چی نظر توی خاله زنک نمی خواد بگی از وضع کشور

دوست داشتم بکشم کل دفترم جای کشمکش و آشوب گل نسترن ولی دنیای واقعی اونقدری قشنگ نیست اگه خون‌ هم ندیدی دیدی